سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای پراکنده

 

انسان موجودی اجتماعی است و به تنهایی نمی ­تواند از عهده زندگیِ دنیوی برآید؛ از این رو به ناچار به افرادی رو می­ آورد و بدین ترتیب پیوند اجتماعی میان افراد ایجاد گردیده و زندگی اجتماعی شکل می­ گیرد. «گفته شده انسان به آن جهت «انسان» نامیده شده است که آفرینش وی به گونه ­ای بوده که تنها با انس گرفتن با دیگران قوام می­ یابد. به همین جهت گفته شده است: «انسان مدنی بالطبع است»؛ یعنی انسان ­ها با همکاری هم پا برجا هستند و در توان فرد نیست که به تنهایی به تأمین همه نیازهای خویش بپردازد.»(المفردات فی غریب القرآن، ص94)

به جز خالق که از کل بی ­نیاز است               خلایق را به یکدیگر نیاز است

الهی قمشه ­ای

 

از نظر جامعه شناسی، فردی که از برقراری روابط اجتماعی با دیگران می­ گریزد، فرد غیر اجتماعی است. چنین افراد در جهت ایجاد رابطه با دیگران نمی ­کوشند و در برابر رویدادهای اجتماعی بی­ تفاوت هستند. درحالی ­ که از نظر اسلام بی­ توجهی به امور جامعه، انسان را از اسلام خارج می­   کند. رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ أَصْبَحَ و لایَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هر کسی که شب را به صبح برساند و نسبت به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست.» (اصول کافی، ج 2، ص163)

از سوی دیگر، یکی از احساسات مشترک انسان­ ها، احساس تنهایی است. همه انسان­ ها از تنهایی رنج می ­برند؛ با اندکی تأمل این احساس را در وجود خود  می ­یابیم. احساس تنهایی به نوبه خود به پنج نوع تقسیم می ­ شود:

ـ تنهایی فیزیکی: این تنهایی به اقتضای زمان و مکان است؛ مثلاً هنگامی که در منزل یا کتابخانه تنها باشیم، این تنهایی در همه جا ناراحت کننده نیست.

ـ تنهایی اخلاقی: فرد با توجه به خصوصیت­ های فردی، از دیگران فاصله می­ گیرد یا طرد می­ شود؛ مانند یک پیرمرد در جمع جوانان. اگر چه این احساس تنهایی ناراحت کننده می ­با­شد، ولی قابل تحمل است.

ـ تنهایی روحی: شخص فکر می­ کند شأن والایی دارد و مردم گرچه با او حشر و نشر دارند ولی او را درک نمی ­ کنند. این درد تنهایی، با یافتن انسانی هم رتبه و همدل، برطرف می ­شود. این احساس بیشتر در نوابغ و عرفا دیده می­ شود.

ـ تنهایی عاطفی: شخص احساس می ­کند دیگران او را خالصانه دوست ندارند و احساس و احترام مردم نسبت به او، یا به مقتضای آداب و رسوم اجتماعی است یا برای رفع نیازهای طرف مقابل.

ـ تنهایی مصیبتی: وقتی که شخص می ­بیند دیگران در مورد مشکلات، مصایب او فقط اظهار همدردی می­ کنند و کسی توان حل این مصایب را ندارد و یا نمی­ خواهد حل کند. به دنبال این احساس تنهایی، افسردگی پیش می ­آید.

در مجموع، نداشتن دوستان صمیمی و ارتباطات اجتماعی به طور معمول باعث ناراحتی می­ شود که آن را «احساس تنهایی» می ­نامند. این احساس انزوا انسان­ ها را غمگین نموده و سلامت عاطفی آنها را به خطر می ­ اندازد. افراد تنها حتی هنگامی که در آرامش به سر می ­برند، نسبت به افراد دیگر استرس بیشتری دارند. این وضعیت، کار دستگاه گردش خون را مختل می­ کند؛ در نتیجه عضلات قلب با شدت بیشتری منقبض شده و رگ­ها در معرض آسیب ناشی از فشار خون بالا قرار می­ گیرد و احساس خفگی به انسان دست می­ دهد.

البته این بحث زمانی مطرح است که انسان یار موافق و دوست خوب داشته باشد. اگر انسان مجبور باشد بین تنهایی و دوست نادان یکی را انتخاب کند، بی­ شک تنهایی، از همراهی دوست نادان بهتر است: چرا که نتیجه دوستی با انسان بد، شقاوت و بدبختی ابدی است هم چنانکه دوستی با افراد خوب، سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی انسان را تضمین می ­کند. رسول اکرم(ص) فرمودند: «اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَةِ وَ الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السّوءِ؛ هم­نشین خوب، از تنهایى بهتر است و تنهایى از هم نشین بد بهتر است.»(امالى طوسى، ج1، ص535)

تا توانی می ­گریز از یار بد                     یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند             یار بد بر جان و بر ایمان زند

سعدی

هست تنهائی به از یاران بد                نیک چون با بد نشیند بد شود

مولوی